اندیشه چرا عشق ز کس داشته باشد
پروانه چه پروای عسس داشته باشد
در سینه صد چاک نگنجد دل عارف
سیمرغ محال است قفس داشته باشد
چشمی که در او نور حیا پرده نشین نیست
ره در همه جا همچو مگس داشته باشد
رخساره چون ماه تو امروز گرفته است
آیینه که راپیش نفس داشته باشد
چشمی است که برهم زده از موی زیادست
تا دل رگ خامی ز هوس داشته باشد
از مردم کم ظرف نیاید سفر بحر
پیداست حبابی چه نفس داشته باشد
شادآن دل صد چاک که در خلوت محمل
راه سخنی همچو جرس داشته باشد
در میکده صائب چه نفس راست نماید
از سایه خود هرکه عسس داشته باشد